Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-27@10:50:19 GMT

در آرزوی اولین ازدواج!

تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۸۲۷۰۳

در آرزوی اولین ازدواج!

نمی‌دانم چرا هیچ وقت قدر مهربانی‌ها و از خودگذشتگی‌های همسر اولم را ندانستم و به خاطر غرور‌های دروغین تا حدی پیش رفتم که به ناچار از من طلاق گرفت. بعد از این ماجرا دو بار دیگر هم ازدواج کردم و آن‌ها را هم طلاق دادم، اما اکنون برای بازگشت اولین همسرم به زندگی مشترک لحظه شماری می‌کنم چرا که ...

به گزارش خراسان، این‌ها بخشی از اظهارات مرد ۳۴ ساله‌ای است که اشک ریزان به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد آمده بود تا شاید واسطه‌ای امین برای بیان آشفتگی‌های زندگی اش بیابد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مرد جوان با بیان این که اکنون قدر و منزلت همسر اولم را می‌دانم درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم فردی مستبد بود و هیچ وقت شغل درست و حسابی نداشت و مدام به دنبال شغل جدیدی بود. او نه تنها به خاطر همین رفتارهایش چندبار به سر مادرم هوو آورد بلکه چندین بار نیز به زندان افتاد و خانواده ام دچار مشکلات و سختی‌های زیادی شدند.

در این میان همواره در خانه ما صحبت از ازدواج من با دخترعمه ام سر زبان‌ها بود به طوری که من هم در اوایل دوران نوجوانی به دخترعمه ام دل بستم تا این که وقتی تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید مادرم، «حمیده» را برایم خواستگاری کرد، ولی او که به همراه خانواده اش در عراق زندگی می‌کردند به خواستگاری مادرم پاسخ منفی داد چرا که مدعی بود نمی‌تواند دوری خانواده اش را تحمل کند! بالاخره با وساطت بزرگ تر‌ها «حمیده» راضی به ازدواج شد و من بعد از یک سال گذراندن خدمت سربازی درحالی پای سفره عقد نشستم که «حمیده» فقط ۱۵ سال داشت، اما آن قدر مهربان بود که خیلی زود در دل همه فامیل جا گرفت.

پدرم همیشه با او مشورت می‌کرد و هیچ کاری را بدون نظر «حمیده» انجام نمی‌داد. این رفتار‌های شیرین و محبت آمیز «حمیده» به جایی رسید که خانواده ام تقریبا مرا فراموش کردند و من دچار حسادت‌های خانوادگی شدم. اولین پسرم که به دنیا آمد روزگار شیرین من هم باصفاتر می‌شد. با قناعت‌ها و پس انداز‌های «حمیده» یک قطعه زمین درحاشیه شهر خریدم و آن را درحالی ساختم که همسرم نیز پا به پای من در آن ساختمان کار کرد، حتی لوازم منزل را هم اقساطی خرید و بعد هم من به سفر زیارتی کربلا رفتم.

با وجود این خودم نیز نفهمیدم که چگونه احساس غرور و حسادت زندگی ام را از هم پاشید و رفتار‌های من به گونه‌ای تغییر کرد که ارتباط صمیمانه ام با «حمیده» را از دست دادم و با هر بهانه پوچی او را آزار می‌دادم و کتک می‌زدم تا این که بالاخره همسرم به خانه مادرش رفت، اما طوری برخورد نمی‌کرد که دیگران متوجه اختلافات خانوادگی ما شوند و با صمیمیت از اطرافیانم پذیرایی می‌کرد. خلاصه «حمیده» درحالی به صورت توافقی از من طلاق گرفت که خانه و خودرو را به خاطر فرزندم به من بخشید و فقط مبلغ ۱۰ میلیون تومان وام قرض الحسنه در قرعه کشی خانوادگی را گرفت، با آن که همه آن‌ها حقش بود.

من هم در این شرایط به خانه پدرم رفتم، ولی هنوز دلم با «حمیده» بود. او برای گذران زندگی در یک فروشگاه لباس کار می‌کرد و همان جا هم با مرد دیگری ازدواج کرد. در همین روز‌ها نیز مادرم اصرار کرد تا به خاطر پسرم با «لیلا» ازدواج کنم. او اهل یکی از روستا‌های اطراف مشهد بود که خودش تا به حال ازدواج نکرده بود، ولی من از او خواستم فقط با پسرم مهربان باشد! ولی بعد از مدتی متوجه شدم که او با فرزندم بدرفتاری می‌کند و همیشه خواب است! آن قدر در این باره با هم مشاجره کردیم که بالاخره کارد به استخوانش رسید و از من طلاق گرفت. باز هم من تنها شدم و پدر و مادرم از پسرم نگهداری می‌کردند، ولی «لیلا» حکم جلب مرا از دادگاه گرفت و من هم یک سال فراری شدم با وجود این او خانه و خودروی مرا برای حق و حقوقش گرفت و من دلم به حال زحمت‌های همسر اولم می‌سوخت که برای گذاشتن هر آجر روی یکدیگر چقدر در این ساختمان سختی کشید!

خلاصه چند سال بعد مادرم دختر دیگری را برایم انتخاب کرد و من برای سومین بار ازدواج کردم، ولی از این زندگی جدید هم راضی نبودم و فقط به دنبال بهانه‌ای می‌گشتم تا ایرادی از همسرم بگیرم. به همین خاطر «میترا» هم نتوانست با من زندگی کند و او هم در حالی از من طلاق گرفت که این بار چیزی برای پرداخت حق و حقوق او نداشتم. ولی اکنون در حالی در آرزوی اولین ازدواجم افسوس می‌خورم که شنیده ام «حمیده» با همسرش اختلاف دارد و می‌خواهد از او طلاق بگیرد. به همین دلیل به کلانتری آمده ام تا مرا برای ازدواجی صحیح راهنمایی کنید، اما‌ ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با دستور سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) اقدامات مشاوره‌ای درباره ماجرا‌های تاسف بار این مرد ۳۴ ساله در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: ازدواج طلاق دادگاه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل من طلاق گرفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۸۲۷۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد

به گزارش «ورزش سه» مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بی تردید یکی از متفاوت ترین مربیان خارجی است که در سال های اخیر به فوتبال ایران آمده است. فارغ از آرامش و ادبیات مودبانه ای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگی های قابل تحسین او، علاقه ای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز می دهد. 
این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سال ها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توام با نیش و کنایه را حفظ می کنند.

* حادثه ای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما می‌شود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.

* می خواهم مسلمان شوم
اما آنچه که مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و می گوید: «من می‌خواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات،  یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرآیند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.

* ازدواج با دختر ایرانی
از مدت ها قبل زمزمه هایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع ژوزه مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگ تر شد و رسانه ها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته می شود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانی اش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار می‌شود.

دیگر خبرها

  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • بهره‌مندی بیش از ۳۶۰ هزار نفر از خدمات مشاوره بهزیستی مازندران
  • اولین گفت و گو با پاکبانی که بابت حمله ایران به اسرائیل معروف شد | آرزوی چند ساله ام بود که ... + فیلم
  • ۲۳ درصد پرونده های مشاوره طلاق در مازندران منجر به ساز شد
  • پشت پرده مسلمان شدن مورایس سرمربی سپاهان
  • تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد
  • پیرترین پدر و مادر‌ها کدام استان زندگی می‌کنند؟
  • فاصله ازدواج و فرزندآوری کاهش یافت | پیرترین پدر و مادرها در اولین فرزندآوری کدام استان زندگی می‌کنند؟
  • تجلیل از ۲۹ زوج دهه شصتی در قزوین